امام خميني و دانشجويان

این متن بخشی از مبانی نظری مرامنامه جنبش عدالتخواه دانشجویی در بخش وظایف جنبش دانشجویی است که با محوریت کتاب دانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی و دو نرم افزار صحیفه امام نگارش سه و خمینی بت شکن تهیه گردیده است.



بخش اول این متن به مقوله بندی سرفصل های ذکر شده به وسیله امام راحل بدون هرگونه دخل و تصرف و بررسی اجتهادی پرداخته است. البته کلمات سرفصل ها بر اساس متن سخنان امام به انتخاب پژوهشگر انتخاب گردیده است و بخش دوم آن بعضی از جلمه های بسیار مهم و تعیین کننده حضرت امام در مورد دانشگاه و دانشجو را شامل می شود.

بخش اول : نكات مهم

ضرورت توجه به مدارس
دشمن برنامه ریزی را در مدارس می کند در دانشگاه محصول می گیرد.
ضرورت درس خواندن و لوازم تولید علم
تحصیل با کمال جدیت و کوشش در کسب علوم و فنون، القای بی فایده بودن درس خواندن القای شیطانی است. دعوت به ترک دانشگاهو حوزه خیانت و موجب افتادن مقدارات به دست خائنین و هدم علوم اسلامی (ضرورت تحصیل)
در احکام عادی هم، رای متخصص تر میزان است. (ضرورت اعلمیت)
مهم بودن کار علمی و تربیت عالم نه تربیت بروکرات و اداری
ضرورت تلفیق فرهنگ نظری و فلسفی حوزه با تجربه و لمس واقعیت های دانشگاه و تدریس قرآن در هر رشته ای از آن
ضرورت ذکر سابقه ی علمی مسلمین و نقش آن ها در پیشرفت تمدن(سوابق علمی مسلمین)
لوازم درس خواندن
وقت و وقت آرام
عدم اغتشاش و کوبیدن هم
آرامش

.

.

.


جهت داری علوم و علم خداگرا و مردم گرا
باید به دانشگاه جهت داد مطلق تحصیل، ملاک نیست. اگر علم با جهت باشد امکان ندارد خلاف جهت ملت تجهیز شود. علم منهای تقوا ولو علم توحید بی فایده است. تلاش شود هرگام در علم برداشته می شود، ایجاد استقامت و امانت در خود را به همراه داشته باشد. استفاده از متخصصین متعهد و در صورت کمبود از متخصصین غیرمخالف جمهوری اسلامی، گرایش به صلاح، حفظ تعهد روحانی و تحول انقلابی، تدریس علوم معنوی و تربیت در کنار علوم مادی (تقدم رتبی تقوا به علم)
با تجهیز به علم، تقوا و شعور اسلامی ایرانی، پیروزی حتمی است. (پیروزی)
اگر قلم برای خدا و مردم به کار بیفتد مسلسل ها کنار می رود.(صلح)
اگر آموزش علم و ادب و جهت یابی علم و عمل محقق شود، کشور تحت سلطه ی هیچ قدرتی نخواهد بود.(استقلال)
ضرورت مردم گرایی دانشگاه
در علوم انسانی تعهد به توحید و قواعد اسلام نباشد نمی توان کاری کرد. استمداد از دانشمندان حوزه علی الخصوص قم برای علوم انسانی (لوازم تولید علم در علوم انسانی)
بیدارسازی حوزه و دانشگاه از توجه به شئونات و ابعاد بسیار مختلف قرآن(قرآن پژوهی)
ضرورت اشتغال به علوم نافع تر. علوم ثلاثه : آیت محکمه، فریضه عادله، سنه قائمه
دانشگاه اسلامی
تعریف سلبی
1. تعلیم و اجرای آداب الصلاه
2. ادراک صرف طبیعت(هدف دانشگاه غربی)
3. تفکیک علوم تجربی به اسلامی و غیر اسلامی(هندسه اسلامی و غیر اسلامی)
4. آموزش فقه و تفسیر
تعریف ایجابی
1. تقویت ملت، پی گیری احتیاجات ملت و رفع آن
2. مهار طبیعت برای معنویت و واقعیت
3. استقلال و عدم در خدمت اجانب بودن و تولید مغزهای مستقل غیر وابسته
4. تربیت و اخلاق و پرورش اسلامی(مرکز انسان سازی)، تربیت و تعهد در کنار تحصیل
5. محیط فساد نباشد
6. عدم توطئه
7. مشغول به کار بودن در همه رشته ها
8. پایبندی به توحید و قواعد اسلامی در علوم انسانی
انقلاب فرهنگی
1- ضرورت اجرای بزرگ ترین تحول در فرهنگ و منوط بودن تحول روحی به تغییرات صحیح بنیادی و تحول علمی و فرهنگی. تسامح در انقلاب فرهنگی خیانت عظیم به اسلام و کشور اسلامی است.
2- ضرورت بیدار سازی و تهی سازی از افکار غربزده از دبستان تا دانشگاه. علم و فرهنگ و توسعه صادر شده از غرب غیر از آن است که خود دارند. ضرورت تغییر برنامه هایی که دیگران برای ما درست کردند. اصلاح دانشگاه و فیضیه موجب استقلال کشور (استقلال و تولید علم بومی)
3- تقدم اصلاح آدم ها بر همه چیز و اگر اخلاق اسلامی نباشد دانشگاه تبدیل به زد و خورد عقاید مضر به حال مملکت می شود(اصلاح ادم ها)
4- تصفیه و پاکسازی دانشگاه و حوزه تداوم رشد و ترقی جمهوری اسلامی را موجب می شود. و انحراف آن ها انحراف جمهوری اسلامی از مسیر اصلی. افراد مفسد نباشند اما فاسدهای توبه کرده اشکالی ندارد(ضرورت ها و لوازم تصفیه)
5- احتیاج به افراد بسیار برای نظارت بر عدم افساد افکار جوانان با تزریق مسائل انحرافی(نظارت بر عدم افساد)
6- ضرورت اراده ی قیام مقابل غرب
عدم اشرافیت معرفتی
دلیل تمام عقب ماندگی ها عدم شناخت صحیح روشن فکران دانشگاهی در جامعه ایران(ضرورت شناخت صحیح و بومی)
اکثر ضربات مهلک از آن جا که ملاک روشنفکران دانشگاهی در حرف زدن هم مسلک های شان بود نه مردم و خود را بزرگ می بینند.(ضرورت مردم گرایی در معرفت)
یادگیری علوم از دیگران و تحصیل در خارج
الف) لوازم
عدم انحراف(عدم اشکال داشتن یادگرفتن علوم از دیگران به شرط عدم پیروی از آنان)
خودداری از ارسال دانشجو به آمریکا و شوروی مگر وقوع آن ها در مسیر انسانیت، انسان دوستی و احترام به حقوق دیگران و فرستادن دانشجو به کشورهای دارای صنایع پیشرفته غیر استعماری و استعمارگر
ب)لوازم تحصیل در خارج
1. یادگرفتن علوم از دیگران به شرط عدم پیروی از آنان
2. اتحاد: پیوستن به هم، رفع برادروار کدورت ها، نظام داشتن، با یک مقصد حرکت کردن، انسجام کارها، به دنبال پیاده کردن یک نقشه بودن، کمک به ایرانی ها، یک اسم و یک تشکیلات شدن
3. معنویت و خودسازی: کوشش تعبد اجرای احکام خدا در خود، به دنبال حیثیت، آبرو و معنویت خود بودن، ضرورت تحول روحی
4. حفظ مسلمانان: نگه داری بچه ها از فساد وافتادن به دام گرو ها
5. فعالیت :
1- فعال عمل کردن،
2- توسعه دامنه فعالیت ها
3- تکلیف داشتن نسبت به مسائل داخل
4- ضرورت نداشتن مبارزه در داخل کشور برای آن ها: مهم تبلیغات و...
6. تبلیغات
1- کوشش برای رساندن اسلام و عدالت اسلامی به همه طبقات و زدودن اشتباهات به وجود آمده در طول چند قرن
2- آگاه کردن هرچه بیش تر ملت با هر وسیله ی ممکن
3- پرده برداری از نیرنگ های گوناگون دستگاه های ظالم
4- معرفی کردن اسلام عدالت پرور به دنیا
5- مبارزه به قدر توان با حرف، قلم، تظاهر، گفتن به روزنامه ها، صحبت چهره به چهره با خارجی ها برای شکستن ضد تبلیغ ها،
6- شفاف سازی و تکذیب دروغ ها در مورد مسائل داخل از جانب دانشجویان خارج
7. عدم مغاثه و برداشت ن وتخریب اموال غربی ها به بهانه ی این که غربی ها اموال ما را گرفتند
8. خدمت به کشور: ضرورت خدمت به کشور، ضرورت بازگشت به کشور در صورت نیاز
ج) مضرات تحصیل در خارج
1- فاسد کردن
2- تعلیم ناقص، جزئی و در سطح پایین نگه داشتن، عقب نگاه داشتن بسیاری، جلوگیری از فهم
3- استعماری
4- دادن مدارک الکی
وظایف اساتید
1- وظیفه تربیتی: تهذیب، زدودن ناامیدی تربیت جوانان: متعهد نسبت به مصالح کشور، آگاه به اهداف اسلامی، آگاه به ضرورت خدمت به کشور، کار نداشتن به رضایت بیگانه(اگر تربیت خلاف اسلامی و انسانی، معلم شریک جرم آینده است)
2- وظایف اجتماعی و سیاسی:اطلاع دادن از پشت پرده های مسائل، بیدار کردن جوان ها با طرح کردن تبیین رهبری امت ، شستشوی مغزها از وابستگی، صرف همه ی توان برای قطع امید آمریکا
3- وظایف علمی: یاددادن علوم اسلامی، جایگزین کردن دروس انقلابی و اسلامی به جای عکس ها و مطالب به نفع استثمار و استبداد
ضرورت وحدت در دانشگاه
گروه گروه شدن برای از بین بردن انسجام است.
ضرورت اتحاد و تشکل: پیوستن به هم، رمز پیروزی اتحاد گرو های دانشجویی و تشکیل یک گروه اسلامی – ملی، فشرده سازی صفوف خود، دست به دست هم دادن در راه حق و محو باطل، استحکام هرچه بیش تر روابط خود. وحدت رمز پیروزی،
الزامات:
1- نظام داشتن، با یک مقصد حرکت کردن، انسجام کارها، به دنبال پیاده کردن یک نقشه بودن، یک اسم و یک تشکیلات شدن،
2- وحدت مذهبی، نماز جماعت و تظاهر به نماز خواندن
3- دست برداشتن از اختلاف، رفع برادروار کدورت ها و احتراز از اختلاف کلمه، تفرقه و هوای نفس، یک صدا بودن و کنار گذاشتن اختلافات(به عنوان وسیله نجات)
4- راندن اختلاف اندازها(مامورند یا سوء نییت دارند)، پیش نهاد کردن راه ملت و خدا به تفرقه افکنان
5- کوشش برای نقش پیدا کردن مذهب در جامعه و دولت با وحدت کلمه، کنار گذاشتن اختلافات موسمی(وحدت حول اسلام سیاسی)
6- نشر فعالیت ها و همکاری با هم در همه ی مراکز فعال داخلی و خارجی(وحدت حول فعالیت و تبلیغات)
7- ایجاد پایگاه برای فعالیت با هدف واحد
8- ارشاد دوستانه برای پیوستگی و عدم ضدیت و در صورت عدم امکان برادری و پشتیبانی گروه های با اهداف اسلامی که نپیوسته اند
9- خنثی سازی توطئه ها با وحدت کلمه(وحدت حول خنثی سازی توطئه ها)
وحدت حوزه و دانشگاه
ضرورت اتحاد و یگانگی: اختلاف اندازی بین حوزه و دانشگاه کار دشمن است
ابعاد:
1- به پیش رفتن و به آخر رساندن نهضت با هم، برادروار و بدون اختلاف کلمه، قیام دست در دست هم، در صف واحد، خدمت به خلق و حق، حفظ آزادی و استقلال، رساندن ملت به کمال مادی و معنوی
2- احترام متقابل و روابط دوستانه و فعال طلاب و دانشجویان
3- کوشش در مقاصد اسلامی که یکی از آن قطع ایادی ظلمه و برانداختن ریشه های استعمار و استبداد است
4- مطالعه قوانین اسلام
5- پرهیز از تفرقه و راندن عوامل دوری از هم (جهلا یا از روی سوء نیت است) پرهیز از اختلاف کردن حتی سر ولایت، ارشاد و نصیحت و در صورت عدم امکان روگرداندن و ابرو کشیدن به پاشندگان بذر نفاق
6- صحبت با هم در مجمعی برای درک دغدغه های هم، قرار گذاشتن برای اجتماع هرچند روز و وقت یک دفعه
7- پرهیز از انتقاد از حوزه و دانشگاه در جمع یک دیگر که به سود ابرقدرت هاست و نصحیت نه فحش دادن به دانشگاهی، عدم انتقاد و بهانه گیری بدون جهت(به سود دشمنان است)
8- پیوستن به سایر طبقات ملت بر اساس به دست آمدن استقلال و آزادی و خلع ید دست غاصبان از حقوق ملت
9- بازکردن چشم ها، غافل نبودن از دسیسه ها، خنثی سازی توطئه ها با وحدت کلمه، عدم تحت تاثیر تبلیغات اجانب واقع شدن، گرفتن جلو توطئه با اجتماع و نصیحت و منتظر دولت و ملت نماندن
10- حضور روحانیت در برنامه های صنفی و انقلابی دانشگاه
11- اجتماع، اجتماع فکری و خدمت گذاری به ملت مستضعف و کشور(نباشد بار کشور مشکل به مقصد می رسد)، تقویت اجتماعات برای مستضعفین، به کارگیری تمام قلم، قدم و گفتار برای خدمت به مستضعفین و بر منافع قشر مستضعف
12- وحدت برای استقلال، ایستادن مقابل شرق و غرب، جلوگیری از رشد توطئه ی ابرقدرت ها و خائنین، تداوم زاغه نشینی، هدر رفتن خون شهیدان به طمع بلعیدن ما افتادن ابرقدرت ها
13- ائتلاف برای اسلامی کردن دانشگاه و حوزه، استمداد از دانشمندان حوزه علی الخصوص قم برای علوم انسانی، تدریس علوم معنوی و تربیت در کنار علوم مادی، ضرورت تلفیق فرهنگ نظری و فلسفی حوزه با تجربه و لمس واقعیت های دانشگاه و ذوب حوزه و دانشگاه در هم
14- بها دادن به جوانان در مسائل مختلف، برخورد با الفت و پدری و گذشت از خطاهای کوچک جوانان نظر دهنده در مسائل اسلامی
15- بیدارسازی حوزه و دانشگاه از توجه به شئونات و ابعاد بسیار مختلف قرآن، نجات قران از جاهلان متنسک و عالمان متهتک، تدریس قرآن در هر رشته ای از آن
16- دفاع از از انقلاب و اسلام با تمام توان در دانشگاه و حوزه
17- پاسداری از اصول تغييرناپذير «نه شرقى و نه غربى» در دانشگاه و حوزه و جلوگیری از نفوذ ايادى امريكا و شوروى در حوزه و دانشگاه به هيچ وجه
18- عهده داری مسائل اعتقادى، ارئه چهارچوبهاى اصيل اسلام ناب محمدى
19- تفكر برای ايجاد حكومت بزرگ اسلامى، به وجود اوردن هسته‏هاى مقاومت در تمامى جهان، فداکاری برای انقلاب اسلامى در جهان
20- ایجاد پشتوانه برای مسئولين جهت اثبات امکان رسیدن به زندگى‏ مسالمت آميز توأم با صلح و آزادى بدون امريكا و شوروى به تمامى تشنگان حقيقت و صداقت
21- حضور در صحنه‏ها و فراهم آوردن موجبات قطع ريشه ضد انقلاب در تمامى ابعاد
مسئولیت های دانشجو
1- سرلوحه قرار دادن اسلام و احکام نجات بخش اسلام، ضرورت وحدت و هدف قرار دادن اسلام برای پیروزی
2- انسان سازی، ساختن هرچه بیش تر هم فکر و انسان فداکار، نگه داری بچه ها از فساد وافتادن به دام گرو ها
3- مسئولیت داشتن نسبت به جامعه، حضور در صحنه‏ها و فراهم آوردن موجبات قطع ريشه ضد انقلاب در تمامى ابعاد، ضرورت سیاسی بودن دانشگاه و دانشجو، و از بین بردن نقشه های بین المللی برای غیر سیاسی کردن آن
4- دفاع از از انقلاب و اسلام با تمام توان در دانشگاه و حوزه
5- تداوم راه و نهضت انبیا، عهده داری مسائل اعتقادى، ارائه چهارچوب های اسلام ناب محمدی ، سفر و دعوت به راه راست انبیا، با خبرکردن مردم از اهداف پاک اسلام، کوشش در شناساندن اسلام به مردم و معرفی قرآن و سنت، کوشش برای رساندن اسلام و عدالت اسلامی به همه طبقات و زدودن اشتباهات به وجود آمده در طول چند قرن
6- جهاد در عرصه سازندگی،
7- به فکر آینده کشور و اسلام بودن، مراقبت با هوشیاری و تعهد به اسلام و خدمت به کشور، کوشش در اعتلای کشور خود
8- آگاه کردن هرچه بیش تر ملت با هر وسیله ی ممکن، از پای ننشستن برانگیختن از خواب رفته ها، آگاه کردن غفلت زده ها با فاش کردن نقشه های شوم استعمارگران و خیانت و جنایت های استعمارگران و پیروان بی فرهنگ آن ها، پرده برداری از جنایات و خیانات عمال اجانب، دعوت قشرهای غیر اسلامی به مکتب عدالت پرور اسلام و عدم پذیرش تبرا و احتراز
9- اهتمام بیشتر برای بررسی و پیاده کردن طرح حکومت اسلامی، معرفی حکومت اسلامی چنان که هست به دانشگاه ها(دانشجویان با اسلام دارای تعالیم و طرز حکومت اجتماعی مخالفت نخواهند کرد)
10- برملاساختن نقشه های دستگاه های جبار ملل اسلامی علیه اسلام و مسلمین، همدردی و به دنیا رساندن صدای مردم مظلوم، اعتراض به وحشی گری، آدم کشی، قانون شکنی و دیگر جنایات، استفاده از فرصت های رسانه ای برای به پا خواستن و رساندن صدا به مجامع بین المللی، رساندن صدا به گوش مقامات بین المللی و سایر جوامع بشری، منتشر کردن جنایات علیه مسلمین در داخل و خارج، آگاه سازی و بسیج کردن شخصیت های آزاده ی جهانی از ظلم و ستم، مخالفت با استبداد، حکومت های دست نشانده و استعماری، غلدری، غارت اموال عمومی، حرام خواری، دروغ پردازی، پرده برداری از نیرنگ های گوناگون دستگاه های ظالم، مخالفت با حرارت با طرح های استعماری، رساندن مخالفت دانشگاه با طرح های استکباری به ملل دنیا بل آرامش و شعارهای حساس، ضرورت عدم سکوت دانشجویان خارج، کوتاه کردن دست جباران و غارت گران بین المللی از مخازن غنی، اداره ی کشور با دست یابی به مخازن بزرگ و کوتاه کردن دست زمامداران و کرسی نشینان خیانت کار، (عدالتخواهی و استکبارستیزی)
11- طرد روحانی نمایان منحرف با رساندن اسلام، پیشوایان اسلامی و مسئولیت های سنگین و خطیر علمای اسلام به ملت های مسلمان
12- مستحکم کردن پیوند با ملت، جدا نکردن خود از مردم، پیوستن به سایر طبقات ملت بر اساس خلع ید غاصبان حقوق ملت و کسب استقلال و آزادی، پشتیبانی از قیام حق طلبانه اقشار کارگر، کارمند، محروم و مسلمان
13- نظر هوشمندانه به مسائل روز، عبرت گیری از اوضاع، غافل نبودن از دسیسه ها، عدم فریب خوردن از دستگاه های به دنبال ایجاد نفاق، جلوگیری از رشد توطئه ی ابرقدرت ها و خائنین، تداوم زاغه نشینی، هدر رفتن خون شهیدان به طمع بلعیدن ما افتادن ابرقدرت ها
14- تبلیغات مذهبی، بالا بردن پرچم اسلام، با مسجد سازی، نماز جماعت و تظاهر به نماز خواندن، پر کردن مساجد
15- راه ندادن یاس به خود
16- تجهیز
17- احتراز از مخالفت های بی اساس، عدم انقتاد و بهانه گیری بدون جهت(به سود دشمنان است)
18- نرفتن راه روشنفکران دانشگاهی غیر متعهد
19- کوشش برای نقش پیدا کردن مذهب در جامعه و دولت با وحدت کلمه، کنار گذاشتن اختلافات موسمی و مبارزات منفی و مثبت، ضرورت تولا و موافقت با حکومت عدل و دل بستن به حاکم عادل، ضرورت تبرا و کوشش در سرنگونی و اظهار مخالفت با کمال صراحت در مورد رژیم غیر اسلام و غیر اسلامی ،
20- زنده نگه داشتن یاد روزهای حماسه
21- نشر فعالیت ها و همکاری با هم در همه ی مراکز فعال داخلی و خارجی، توسعه دامنه فعالیت ها، مبارزه به قدر توان با حرف، قلم، تظاهر، گفتن به روزنامه ها، کوشش در مقاصد اسلامی که یکی از آن قطع ایادی ظلمه و برانداختن ریشه های استعمار و استبداد است
22- به کارگیری تمام قلم، قدم و گفتار برای خدمت به مستضعفین و بر منافع قشر مستضعف، تقویت اجتماعات برای مستضعفین
23- گرفتن جلو توطئه با اجتماع و نصیحت و منتظر دولت و ملت نماندن، ارشاد افراد اشکال دار، نشد معرفی و عمد دخالت و به هم زدن حیثیت اداری ادارات
24- ایستادن مقابل شرق و غرب، پاسداری از اصول تغييرناپذير «نه شرقى و نه غربى» در دانشگاه و حوزه ، جلوگیری تز نفوذ ايادى امريكا و شوروى در حوزه و دانشگاه به هيچ وجه
25- آگاه سازی ملت ها، کوشش در کمال اخلاص در نشر، تبلیغ و معرفی اسلام به ملل دیگر و پیش بردن آرمان های بزرگ اسلام، معرفی کردن اسلام عدالت پرور به دنیا، تفكر برای ايجاد حكومت بزرگ اسلامى، به وجود اوردن هسته‏هاى مقاومت در تمامى جهان، فداکاری برای انقلاب اسلامى در جهان
26- ایجاد پشتوانه برای مسئولين جهت اثبات امکان رسیدن به زندگى‏ مسالمت آميز توأم با صلح و آزادى بدون امريكا و شوروى به تمامى تشنگان حقيقت و صداقت
27- اولویت داشتن اصلاح فرهنگ به خدمت مادی
ضرورت های معرفتی
کنار گذاشتن مکاتب بی اساس دیگران
روی آوردن به مکتب مترقی اسلام،جدیت بیش تر در شناسایی اسلام، مطالعه قوانین اسلام، صرف قسمتی از وقت در شناخت اصول اساسی اسلام و در راس آن ها توحید و عدل، انیبا به مثابه پایه گذارن عدالت و ازادی، طرز تفکر انبیا از معنویت و توحید تا تنظیم جامعه، نوع حکومت، شرایط امام، اولوی الامر و طبقات علما، امرا، ولات، قضات، فرهنگیان، متصدیان مالیات اسلامی، شرطع، کارمندان شهربانی و این که حکومت چه کسانی را باید به رسمیت شناخت و چه کسانی را باید طرد کرد.
خود داری از دخالت آرای شخصی در تفسیر آیات و تاویل احکام
جلوگیری از فراموش شدن کتب شهید مطهری با دسیسه های غیر اسلامی
آموختن و به کار بستن تعالیم قرآن، بیدارسازی حوزه و دانشگاه از توجه به شئونات و ابعاد بسیار مختلف قرآن، نجات قران از جاهلان متنسک و عالمان متهتک
معنویت
رو به نیاز آوردن به خدا، استمداد از خدا
تهذیب، ضرورت تحول روحی، امکان اعوجاج انسان امین وجود ندارد. علم و تهذیب باید هر دو باشد، اگر نمی شد اولویت با تهذیب است تا مردم آزار نبییند. پیروی احکام اسلام قبل از هر چیز ضرورت دارد. علمای اخلاق برای دانشگاه ها و مدارس و همه جا لازمند.
التزام به همه ی ابعاد احکام اسلام، ضرورت داشتن پایبندی به تمام اصول و اخلاق اسلامی، کوشش تعبد اجرای احکام خدا در خود، به دنبال حیثیت، آبرو و معنویت خود بودن
جذب و تشکیلات
شناسایی سابقه ی افراد وصل شده و افردی که ظواهر و ادعا و عمل به آداب بیش تر دارند ولی اسلام شان متقاوت است، شناخت شخصی، شناخت مقاصد، لواحق، خانواده، افکار گذشته و حال، دوستان
ضرورت داشتن پایبندی به تمام اصول و اخلاق اسلامی
وارد نکردن افراد مسئله دار به انجمن ضمن عدم طرد آن ها از جامعه، دعوت به التزام به اسلام و در صورت عدم آن شرکت ندادن در انجمن ها و اجتماعات سیاسی غیر ملتزمین به اسلام ولو در اصلی از اصول
نگه داری بچه ها از فساد وافتادن به دام گرو ها
زمانی که دست ما بسته و امکان تبلیغات نیست، یک نفر هم مهم است
ضرورت استقلال و حفظ دانشگاه از شرق گرایی و غرب گرایی
تمام انحرافات رژیم های منحرف به دست روشنفکران دانشگاهی است. وابستگی فرهنگی به وابستگی سیاسی و اقتصادی منجر می شود. باید از نفوذ عناصر منحرف به چپ و راست و ایادی آمریکا و شوروی و آلودگی دانشگاه به اغراض منحرفان و وابستگان به اجانب، جلوگیری و از اصل نه شرقی نه غربی پاسداری کرد. استفاده از اساتید غربی و شرقی یا شرق زده و غرب زده پذیرفتنی نیست. عدم مسامحه در فاسد بارآورندگان مدارس و دانشگاه ها (جلوگیری بدون مسامحه از نفوذ منحرفین)
باید تحقق خودکفایی و استقلال فقط در محیط دانشگاه امکان دارد. چیز ناقص مستقل بهتر از دست درازی برای کامل به سمت دشمن است.
فرهنگ و نهاد آموزش ما استعماری و دستوری و غیر استقلالی است. ضرورت برنامه ریزی بومی عقلای قوم برای آن و جایگزینی مغز استقلالی به جای مغز استعماری
جلوگیری از گرایش دانشگاه به قطب ها نیاز به صرف وقت و نظارت کامل دارد.
اگر دانشگاه ایران برای خودش کار کند نه خارج، مسلمانان را جذب خواهد کرد.
استراتژی در مقابل جریان های منحرف
1. نظری
شناخت دشمن و دوست
توجه داشتن به عدم سوء نیت بسیاری از فریب خوردگان دانشجو
عدم هراس اسلام از آزادی بیان و قلم
عدم کسب استقلال بدون تصفیه عناصر فاسد و سرسپردگان دشمن
ارشاد نوباوگان بی خبر و رهاندن آنان از دست صیادان
قیام شجاعانه در مقابل انحراف
خطر افرادی که می گویند ما مسلمانیم از آن ها که می گویند نیستند برای ضربه زدن به اسلام بیش تر است.
مراقبت از عدم انحراف طبقات محصلین و دانشگاهیان
2. عملی
آگاه کردن، احتراز از تفرقه، گوش زد کردن خواست مستضعفین با صراحت، پیشنهاد کردن شعارهای ملت محروم و مظلوم، دعوت به اسلام حقیقی،
بیرون کردن دشمنان اسلام از دانشگاه ها
ضرورت رویکرد تهاجمی در دانشگاه
راه مقابله با کتب ضاله آتش زدن نیست، نخواندن و نخریدن است.
پرهیز از درگیری چون صورت حق به جانب به باطل می دهد.
ضرورت عمل مستقیم خود جریان های دانشجویی و عدم انتظار برای اساتید
خنثی سازی تبلیغات منحرف
پرده برداری از شایعه سازان
طرد و معرفی به دیگران عناصر مرموز در صدد تفرقه و شکاف
آشکار کردن انحراف و آشنا نمودن جوانان فریب خورده با نظام اسلامی
اعتراض شدید به انحرافات ، پیش نهاد کردن راه ملت و خدا ، معرفی اهداف و شرح صریح مقاصد منحرف اساتید، دبیران و سران منحرف قوم به مردم مظلوم
عدم مسامحه در جلوگیری از صحبت های انحرافی خارج از درس های موظف
استراتژی برخورد مقابل تشنج در دانشگاه
1- نظری
تشنج در دانشگاه آگاهانه خیانت و ناآگاهانه جهالت است. (خیانت و جهالت)
اغتشاش در دانشگاه برای جلوگیری از تحصیل و غافل کردن ما از مقدرات مان است تا احتیاج ما در همه چیز به خارج باشد. (اغفال و تعطیلی تحصیل و وابسته سازی)
غیر قابل عفو و اغماض بودن اغتشاش در داخل یا خارج دانشگاه در زمان تهدید خارجی
عدم اداره دانشگاه به وسیله اخلال گران
2- عملی
درگیری صورت حق به جانب به باطل می دهد.
تجمع با تعداد بالاتر در مقابل آن ها
بحث چهره به چهره با آشوب طلبان : 1. پرسش از هدف و حرف حساب آن ها 2. بحث و فحص از وابستگی های شان
بی اعتنایی و برخورد سرد با در خواست تعطیلی کلاس ها
گرفتن جلوی اشوب طلبان
انتشار و روشن گری
اجتماع
وحدت و پرهیز از گروه گروه شدن

عدم انتظار برای اقدام مردم و دولت

===================================================
بخش دوم : جملات منتخب
غیر سیاسی کردن دانشگاه ها پروژه استعماری
براى جوانهاى غير روحانى- چه دانشگاهى‏ها و چه ساير جوانها- باطرزهاى ديگرى نقشه كشيدند تا آنها در ميدان سياست حاضر نباشند، و در امورى كه كشور احتياج به آن دارد دخالت نكنند. عدّه كثيرى كه در دانشگاهها و در مدارس بودند، با گماردن معلّمين و اساتيدى كه بسيارى از آنها بر خلاف مسير اسلام و بر خلاف مسير ملت اسلامى بودند [و] جوانهاى ما را از آن راه منحرف مى‏كردند، و آنها را مانع مى‏شدند از اينكه براى اسلام زحمت بكشند.
14 اسفند 1359
دانشگاه اسلامی
معنای سلبی
اجرای اداب الصلوه
آنكه ما اصرار داريم به اينكه دانشگاه كه مغز متفكر يك ملت است، بايد از وابستگيهاى به شرق و غرب كنار برود و نمى‏شود كه كنار برود الّا اينكه فرم اسلامى پيدا بكند، آن اين نيست كه دانشگاه ما نبايد علم و صنعتى تحصيل كند، بلكه بايد فقط همين آداب صلوة را به جا بياورد! اين يك مغالطه‏اى است كه تا صحبت «دانشگاه اسلامى» مى‏شود و اينكه بايد انقلاب فرهنگى پيدا بشود، فرياد مى‏زنند آنهايى كه مى‏خواهند ما را به طرف شرق و عمدتاً، به طرف غرب بكشانند، كه اينها با تخصص مخالف‏اند، با علم مخالف‏اند. خير، ما با تخصص مخالف نيستيم؛ با علم مخالف نيستيم؛ با نوكرى اجانب مخالفيم.
4 خرداد 1360
معنای ایجابی
1- رفع احتیاجات ملت و مردم
دانشگاه نتوانسته آن خدمت خودش را بكند به اين ملت. دانشگاه در خدمت ديگران بوده است. جوانهاى ما را دانشگاهها اينطور كردند. الآن هم دنبال اين هستند كه نگذارند اين دانشگاه يك دانشگاهِ در خدمت خود مردم باشد. ما كه مى‏گوييم دانشگاه اسلامى، ما مى‏خواهيم كه يك دانشگاهى داشته باشيم كه روى احتياجاتى كه اين ملت داشته باشد، كرسى داشته باشد و براى ملت باشد. تربيت نبوده است در اين دانشگاه، تربيت بر ضد بوده است ..
3 خرداد 1359
2- مهار طبیعت برای واقعیت
فرق بين دانشگاههاى غربى و دانشگاههاى اسلامى بايد در آن طرحى باشد كه اسلام براى دانشگاهها طرح مى‏كند. دانشگاههاى غربى- به هر مرتبه‏اى هم كه برسند- طبيعت را ادراك مى‏كنند، طبيعت را مهار نمى‏كنند براى معنويت. اسلام به علوم طبيعى نظر استقلالى ندارد. تمام علوم طبيعى- به هر مرتبه‏اى كه برسند- باز آن چيزى كه اسلام مى خواهد نيست. اسلام طبيعت را مهار مى‏كند براى واقعيت؛ و همه را رو به وحدت و توحيد مى‏برد. تمام علومى كه شما اسم مى‏بريد و از دانشگاههاى خارجى تعريف مى كنيد- و تعريف هم دارد- اينها يك ورق از عالم است؛ آن هم يك ورق نازلتر از همه اوراق. عالَم، از مبدأ خير مطلق تا منتها اليه، يك موجودى است كه حَظِ طبيعى‏اش يك موجود بسيار نازل است؛ و جميع علوم طبيعى در قبال علوم الهى بسيار نازل است؛ چنانكه تمام موجودات طبيعى در مقابل موجودات الهى بسيار نازل هستند. فرق مابين اسلام و ساير مكتبها- نه مكتبهاى توحيدى را عرض نمى‏كنم- بين مكتب توحيدى و ساير مكتبها، كه بزرگترينش اسلام است، اين است كه اسلام در همين طبيعت يك معناى ديگرى مى‏خواهد، در همين طب يك معناى ديگرى مى‏خواهد، در همين هندسه يك معناى ديگرى را مى‏خواهد، در همين ستاره شناسى يك معناى ديگرى مى‏خواهد .....كسى كه مطالعه كند در قرآن شريف اين معنا را، مى‏بيند كه جميع علوم طبيعى جنبه معنوى آن در قرآن مطرح است نه جنبه طبيعى آن. تمام تعقلاتى كه در قرآن واقع شده‏ است و امر به تعقل، امر به اينكه محسوس را به عالم تعقل ببريد و عالم تعقل؛ عالمى است كه اصالت دارد و اين طبيعت، يك شبحى است از عالم؛
13 تير 1358
3- تعریف سلبی و ایجابی از علم اسلامی
بعضى گمان كردند كه كسانى كه اصلاح دانشگاهها را مى‏خواهند و مى‏خواهند دانشگاهها اسلامى باشد اين است كه گمان كردند كه- اين اشخاص توهّم كردند كه- علوم دو قسم است: هر علمى دو قسم است. علم هندسه يكى اسلامى است، يكى غيراسلامى. علم فيزيك يكى اسلامى است، يكى غيراسلامى. از اين جهت اعتراض كردند به اينكه علم، اسلامى و غيراسلامى ندارد. و بعضى توهّم كردند كه اينها كه قائلند به اينكه بايد دانشگاهها اسلامى بشود؛ يعنى فقط علم فقه و تفسير و اصول در آنجا باشد. يعنى همان شأنى را كه مدارس قديمه دارند بايد در دانشگاهها هم همان تدريس بشود. اينها اشتباهاتى است كه بعضى مى‏كنند، يا خودشان را به اشتباه مى‏اندازند. آنچه كه ما مى‏خواهيم بگوييم اين است كه دانشگاههاى ما، دانشگاههاى وابسته است. دانشگاههاى ما دانشگاههاى استعمارى است. دانشگاههاى ما اشخاصى را كه تربيت مى‏كنند، تعليم مى‏كنند، اشخاصى هستند كه غربزده هستند. معلمينْ بسيارى‏شان غربزده هستند و جوانهاى ما را غربزده بار مى‏آورند. ما مى‏گوييم كه دانشگاههاى ما يك دانشگاههايى كه براى ملت ما مفيد باشد، نيست... ما كه مى‏گوييم دانشگاه بايد از بنيان تغيير بكند و تغييرات بنيادى داشته باشد و اسلامى باشد، نه اين است كه فقط علوم اسلامى را در آنجا تدريس كنند. نه اينكه علوم دو قسمند. هر علمى دو قسم است: يكى اسلامى و يكى غيراسلامى.... ما كه مى‏گوييم بايد بنياداً اينها تغيير بكند، مى‏خواهيم بگوييم كه دانشگاههاى ما بايد در احتياجاتى كه ملت دارند، در خدمت ملت باشند، نه در خدمت اجانب. ما معلمينى كه در مدارس ما، اساتيدى كه در دانشگاههاى ما هستند بسيارى از آنها در خدمت غربند. جوانهاى ما را شستشوى مغزى مى‏دهند. جوانهاى ما را تربيت فاسد مى‏كنند. ما نمى‏خواهيم بگوييم ما علوم جديده را نمى‏خواهيم. ما نمى‏خواهيم بگوييم كه علوم دو قسم است كه بعضى مناقشه مى‏كنند. عمداً يا از روى جهالت. ما مى‏خواهيم بگوييم دانشگاههاى ما اخلاق اسلامى ندارد.لكن بايد دانشگاه اسلامى بشود تا علومى كه در دانشگاه تحصيل مى‏شود در راه ملت و در راه تقويت ملت و با احتياج ملت همراه باشد.
1 ارديبهشت 1359
4- پرورش مغزهای مستقل
اسلام كوشش دارد كه علم را در مغزهاى مستقل، در مغزهايى كه به طرف شرق و غرب نيستند، در مغزهايى كه به اسلام فكر مى‏كنند، بار بياورد. و اين استقلال است كه مى‏تواند كشور ما را مستقل كند.
اشرافیت معرفتی روشن فکر دانشگاهی عامل عقب ماندگی
تمام عقب ماندگيهاى ما به خاطر عدم شناخت صحيح اكثر روشنفكران دانشگاهى از جامعه اسلامى ايران بود، و متأسفانه هم اكنون هم هست. اكثر ضربات مهلكى كه به اين اجتماع خورده است از دست اكثر همين روشنفكران دانشگاه رفته‏اى، كه هميشه خود را بزرگ مى‏ديدند و مى‏بينند و تنها حرفهايى مى‏زدند و مى‏زنند كه دوست به اصطلاح روشنفكر ديگرش بفهمد، و اگر مردم هيچ نفهمند، نفهمند. زيرا ديگر چيزى كه مطرح نيست مردمند، و تمام چيزى كه مطرح است خود اوست، براى اينكه بدآموزيهاى دانشگاهى زمان شاه، روشنفكر دانشگاهى را طورى بار مى‏آورد كه‏ اصولًا ارزشى براى خلق مستضعف قائل نبود و متأسفانه هم اكنون هم نيست ..
1 فروردين 1359
ضرورت اعتماد به نفس
شما مى‏دانيد بيشتر كسانى كه در دانشگاه بزرگ شده‏اند در عين حال كه بعضى از آنان نماز هم مى‏خوانند ولى معتقدند ايران بايد زير نظر كشورهاى بيگانه باشد. مى‏گويند ايران نمى‏تواند خودش را اداره كند. آيا ايرانى كه با تمام فشارها خودش را حفظ كرده و انقلابش را به كشورهاى‏ ديگر صادر و ملتهاى ديگر را بيدار نموده است، نمى‏تواند خودش را اداره كند؟ چرا! بايد كارى كنيد كه دانشگاههايمان روش توده‏هاى مردم را داشته باشد كه اگر ملتى چيزى را خواست، خلافش را نمى‏توان بر آن تحميل كرد.
27 فروردين 1364
اتحاد توحید، قطع دست غارت گران بیت المال
به دوستان ديگر بپيونديد، و با شعار توحيد و اسلام، دست ... گروه نفتخوار را از كشور خود قطع كنيد، و به آغوش اسلام برگرديد،
4 آبان 1357
استراتژی برخورد با اغتشاش گران
ضرورت عمل مستقیم خود جریان های دانشجویی و عدم انتظار برای اساتید، تجمع و بحث چهره به چهره
آقا شما نشسته ايد كه چهار تا كمونيست بيايند در دانشگاه و قبضه كنند دانشگاه را!؟ شما مگر كمتر از آنها هستيد؟ عدد شما بيشتر از آنهاست؛ حجت شما بالاتر از آنهاست. شما اين مسائل را كه بگوييد، خيانت اينها را مى‏توانيد واضح بكنيد در آن مكان، در دانشگاه. خيانتشان را مى‏توانيد واضح بكنيد كه خودشان بگذارند بروند. بايستيد، صحبت كنيد. بگوييد آقا، خوب بياييد يكى يكى بگوييد ببينم شما چكاره هستيد آمده ايد توى دانشگاه داريد اخلال مى‏كنيد؟ مى‏خواهيد چه بكنيد؟ مى‏خواهيد درس بگوييد برايمان؟ شما كار خودتان را اول حساب بكنيد كه چكاره هستيد توى اين مملكت. شما از اهل اين مملكت هستيد، يا عمال غير هستيد خودتان را به ما مى چسبانيد؟ بايستيد آقا بگوييد. البته بايد اشخاصى هم كه گوينده هستند بيايند در دانشگاه‏...در هر صورت عمده، فعاليت خود شماهاست....اينها تودهنى مى‏خواهند آقا! عدد شما زيادتر است؛ حجت شما بالاتر است؛ خيانت آنها واضح است. گفتن مى‏خواهد. اجتماع بكنيد، بگوييد مطالب را. يك رئيس، يك معلم را كه مى‏بينيد كمونيستى است بيرونش كنيد از دانشگاه. من نمى‏گويم حالا جنگ بكنيد با آنها، جنگ نمى‏خواهيم حالا بشود، اگر يكوقتى منتهى به اين شد، به يك روز اينها را بيرونشان مى‏كنيم! اما حالا نمى‏خواهيم يك جنگى بشود؛ مى‏خواهيم حالا با ملايمت بشود؛ اما خوب، با صحبت. آنها صحبت مى‏كنند؛ شما هم صحبت بكنيد. شما ننشينيد يكى ديگر برايتان صحبت بكند؛ يك روحانى بيايد صحبت كند؛ خودتان برويد، هر كدامتان مى‏توانيد، در مقابل آنها بايستيد صحبت كنيد. آن مى‏گويد؛ شما هم بگوييد. آن وقت يكى يكى انگشت بگذاريد روى كارهايشان كه تو اين كارى كه مى‏كنى براى چيست؟ تو، تو تابع كى هستى كه اين كارها را مى‏كنى؟ تو ايرانى هستى و اين كار را مى كنى، يا امريكايى هستى يا شوروى؟ يا براى آنها كار مى‏كنى، يا براى ايران. اگر براى آنها كار مى‏كنى، جاى شما اينجا نيست، برو آنجاها كار بكن.
23 خرداد 1358
ضرورت جلوگیری، شفاف سازی و بحث چهره به چهره
بايد جلويشان را بگيريد. مسائل را به آنها بگوييد؛ در دانشگاه بنويسيد، منتشر كنيد. كسانى كه برخلاف اين هستند، برويد يكى يكى پيش آنها، برويد بگوييد شما اينكاره هستيد. شما چه مى‏گوييد باز به ما؟ چطور مى‏خواهيد يك دانشگاه را در دست بگيريد در صورتى كه اخلالگر هستيد؟ يك اخلالگر دزد كه نمى‏تواند دانشگاه را اداره كند ... بايد جلويشان را بگيريد. مسائل را به آنها بگوييد؛ در دانشگاه بنويسيد، منتشر كنيد. كسانى كه برخلاف اين هستند، برويد يكى يكى پيش آنها، برويد بگوييد شما اينكاره هستيد. شما چه مى‏گوييد باز به ما؟ چطور مى‏خواهيد يك دانشگاه را در دست بگيريد در صورتى كه اخلالگر هستيد؟ يك اخلالگر دزد كه نمى‏تواند دانشگاه را اداره كند ...
23 خرداد 1358
بیرون کردن مفسدین و ایستادن مقابل آن ها
اينها مى‏خواهند دانشگاه را نگذارند آدم تويش پيدا بشود و شما جديت كنيد كه آدم پيدا بشود. شما جديت كنيد كه اين اشخاصى كه حالا افتاده‏اند توى دانشگاهها و دارند فساد مى‏كنند، خودتان بيرونشان كنيد. نياييد شكايت كنيد كه در دانشگاه يك كسى آمده و دارد حرف مى‏زند. خوب، برو مقابلش بايست. بگو آقا تو چه مى‏گويى؟ تو براى ملت دلت مى‏سوزد؟ اگر براى ملت دلت مى‏سوزد
25 خرداد 1358
جلوگیری از اغتشاش گران
مهم اين است كه اينها در اين جمعيتى كه اخلالگرند در اقليت واقعند. اكثر كه اينطور نيستند كه اخلالگر باشند و اين جمعيتِ اكثر بايد از اختلافاتى كه خودشان اگر در بينشان هست، دست بردارند و با اجتماع خودشان بدون اينكه يك درگيرى، يك اختلاف عملى بشود، با اجتماع خودشان اينها را از صحنه خارج كنند كه نتوانند آنها فعاليت بكنند. مهم اين است كه خود كسانى كه در دانشگاهها هستند، در مواردى هستند كه آموزش و پرورش هست در آن، چه اساتيد و چه جوانهايى كه آنجا هستند، اينها خودشان به طور معقولى جلوگيرى بكنند، چون اينها حرفى ندارند. اخلالگرها حرفى ندارند، همان فقط مى خواهند اخلال كنند. اگر هر كدام [مدعى‏] شد جلويش بروند بگويند خوب شما چه حرفى داريد؟ حرفت را بزن. خواهيد فهميد كه حرف ندارند. فقط حرف همه‏شان اين است كه اخلال كنند، نگذارند يك كارى انجام بگيرد و اين مهمش دست خود دانشگاهيها و دانشسراها و خود اساتيد و غير اساتيد هست كه در اين امر كمك كنند.
24 شهريور 1358
مشورت و مطالعه، عدم درگیری، بحث چهره به چهره
شما از اين به بعد ان شاء اللَّه وقتى كه دانشگاهها باز بشود، مبتلاى به اين مسائل هستيد و بايد با هوشمندى و با مطالعه و با مشورت بين خودتان افرادى را كه مى‏بينيد يا به اسم آزادى و نمى‏دانم اين حرفها، كه مى‏خواهند يك آزادى خاصى در كار باشد، دلبخواهى در كار باشد، نه آزادى مطلق، يا به اسم دمكراسى و امثال ذلك، الفاظ جالبى كه در هيچ جاى دنيا معنايش پيدا نشده تا حالا، هركس براى خودش يك معنايى مى‏كند، به اينطور چيزها گرفتار هستيد كه اينها مى‏خواهند عمل بكنند ..و شما بايد با كمال توجه و بدون هيچ درگيرى- درگيرى صحيح نيست، نبايد ما به آنها يك صورت حق به جانبى بدهيم. وقتى درگيرى شد و اكثريت شما داريد و فرض كنيد كه آنها را كتك زديد و چه كرديد، اين به نظر شايد اشخاصى بيايد به اينكه اينها حجتى نداشتند، كتك زدند، متوسل به زور شدند- اينها هر كدامشان آمدند در دانشگاه و گفتند، يك مطلبى را گفتند، برويد جلويش بگوييد: چه مى‏گوييد؟ يكوقت مى‏خواهد هياهو كند، كه اكثراً اينطورى هستند، اينها را سرانشان كه وادار مى‏كنند به هياهو، جمع بشويد دورش بگوييد؛ آقا بنشين صحبتهايت را بكن. ببينيد هيچ صحبت ندارد، فقط همين است كه يك تشنجى ايجاد كند و نگذارد دانشگاه باز بشود و نگذارد دانشگاه عمل خودش را انجام بدهد. بدون اينكه با آنها جنگ و نزاع داشته باشيد، با آنها به اين نحو مقابله كنيد. يا آنها اگر يك اجتماع صد نفرى، هزار نفرى، مى‏كنند، شما ده، بيست هزار نفر را اجتماع كنيد، مسائل خودتان را بگوييد، دعوا هم نكنيد؛ اين بايد انجام بگيرد.
29 شهريور 1358
بحث با منحرفین
اسلام دين مستند به برهان و متكى به منطق است؛ و از آزادى بيان و قلم نمى هراسد، و از طرح مكتبهاى ديگر، كه انحراف آنها در محيط خود آن مكتبها ثابت و در پيش دانشمندان خودشان شكست خورده هستند، باكى ندارد. شما دانشجويان محترم! نبايد با پيروان مكتبهاى ديگر با خشونت و شدت، رفتار و درگيرى و هياهو راه بيندازيد. خود با آنان به بحث و گفتگو برخيزيد، و از دانشمندان اسلامى دعوت كنيد با آنان در بحث بنشينند، تا تهى بودن دست آنان ثابت شود. و اگر آنان با جنجال و هياهو با شما مواجه شدند، از آنان اعراض كنيد؛ و با خونسردى بگذريد كه يكى از نقشه‏هاى آنها آن است كه شما را به درگيرى بكشند و از آن استفاده غير مشروع كنند. ما با آزادى و منطق موافق، ولى اگر توطئه و خرابكارى باشد، تكليف ديگرى داريم.
31 شهريور 1358
قیام شجاعانه مقابل انحرافات
و وصيت اينجانب به جوانان عزيز دانشسراها و دبيرستانها و دانشگاهها آن است كه خودشان شجاعانه در مقابل انحرافات قيام نمايند تا استقلال و آزادى خود و كشور و ملت خودشان مصون باشد ..
15 خرداد 1368.
ضرورت اتحاد
گروه گروه شدن برای جلوگیری از بیداری است
متفكرهاى ما، روشنفكرهاى ما، همه دانشجويان و دانشگاهيان، بدانند كه نقشه اين است و آثارش را ما داريم مى‏بينيم. اين گروه گروه شدنها براى همين است كه نگذارند اين انسجامى كه بوده حفظ شود. مى‏خواهند نگذارند مردم بيدار بشوند و راه خودشان را پيدا كنند؛ همان راهى را كه‏ اسلام دستور داده كه همه با هم باشيد. خداوند واعتَصِمُوا بِحَبلِ اللَّهِ جَمِيعاً ولَا تَفَرَّقُوا (1) را بر مردم واجب كرده. همه با هم باشيد و تفرق در كار نباشد. با تفرق همه فسادها هست. و با تمسك به خداوند همه صلاح و سعادتها هست
6 تير 1358
اتحاد گروه های دانشجویی و تشکیل گروه فراگیر ملی اسلامی
آنچه كراراً تذكر داده‏ام، و رمز پيروزى است؛ اتحاد گروههاى دانشجويى و تشكيل يك گروه اسلامى- ملى است در مقابل منحرفان كه كوشش دارند تفرقه بيفكنند، و شما جوانان عزيز را- كه اميد كشور هستيد و سعادت و ترقى ميهن بسته به فعاليت شماست- به تباهى بكشند و نگذارند در راه تعالى كشور قدم برداريد، و به علم و ادب- كه مايه پيشرفت و رهايى از استعمار و استثمار نو و كهنه است- اشتغال پيدا كنيد.
31 شهريور 1358
پرهیز از گروه گروه شدن
به دانشگاهيها عرض مى‏كنيم كه اينقدر گروه، گروه نشويد، شما دشمن داريد؛ در مقابل دشمن بايد مجهز بشويد، مجهز شدن به اين است كه با هم يك گروه با وحدت كلمه، اگر شما يك گروه بشويد، جوانهاى معتقد مسْلم ما كه بحمداللَّه اكثر دانشگاه را در قبضه دارند، اگر اينها هى گروه، گروه نشوند و با هم مجتمع بشوند، چهار تا آدمى كه معوج و منحرف است يا به اينها ملحق مى‏شود كه ان شاء اللَّه ملحق بشود؛ و يا گورش را گُم مى‏كند و مى رود. شما منتظر اين نشويد كه دولت بيايد جلو بگيرد، يا ملت بيايد جلو بگيرد، خودتان با اجتماع خودتان، بدون اينكه دعوايى راه بيندازيد، بدون اينكه درگيرى در كار باشد، با اجتماع خودتان، با وحدت كلمه خودتان؛ جلوى اين توطئه‏ها را بگيريد. فردا دانشگاه باز مى‏شود، جلو بگيريد از اين توطئه‏ها. توطئه گرها دشمن شما هستند؛ دشمن ملت شما هستند.
23 شهريور 1358
مرکز تربیت قرار دادن دانشگاه
همه مملكت بايد مشغول بشوند براى اصلاح خودشان. اول اصلاح آدمها را بكنند كه مقدم بر همه چيز است. دانشگاهها را مركز تربيت قرار بدهيد.
14 دى 1358
خواندن هر درس با الهی کردنش
هر درسى مى‏خواهند بخوانند مانع ندارد، درس‏هايى كه [مفيد] است، اسلام با همه [درسها]، الّا بعضى از درس‏ها استثنا كرده، با همه موافق است. اما آنى كه براى ماها فايده دارد اين است كه ما بخواهيم همين اسلامى بودن را الهى‏اش كنيم، بخواهيم الهى باشد اين كار ما، براى خدا كار بكنيم،
19 آذر 1364
درست کردن انسان مقدم بر همه چیز
آن چيزى كه مطرح است پيش انبيا انسان است. آن چيز، چيز ديگر نيست؛ انسان مطرح است پيش انبيا؛ چيز ديگر پيش انبيا مطرح نيست. همه چيز به صورت انسان بايد درآيد. مى‏خواهند انسان درست كنند. انسان كه درست شد، همه چيز درست مى‏شود.
16 خرداد 1358
ضرورت رو به معنویت بردن دانشگاه
دانشگاه را بايد شما روبه خدا ببريد، رو به معنويت ببريد و همه درسها هم خوانده بشود، همه درسها هم براى خدا خوانده بشود. اگر اين را توانستيد كه شما براى اين كار برويد و اين كار را بكنيد، در كارتان موفقيد، چه برسيد به مقصدتان، چه نرسيد به مقصدتان.
19 آذر 1364
اشکال نداشتن گرفتن علم از غرب به شرط غربی نشدن
نبايد اگر صنعتى از آنها مى‏گيريم انگليسى يا روسى يا امريكايى بشويم، بلكه بايد مسلمان بود. البته استفاده از علوم و گرفتن آن از ديگران مانعى ندارد، ولى بايد توجه داشت كه از جايى علوم را بگيريم كه نخواهند ما را منحرف كنند كه در سابق اگر مقدارى از علوم و تخصصها را به ما مى‏دادند، مى‏خواستند ما را از همه چيزمان منحرف نموده و مصرفى بار بياورند.
24 آبان 1362
عالم سازی نه تربیت بروکرات
دانشگاه بايد عالِم درست كند نه ادارى. ادارى يك مسئله كوچكى است. حالا يك احتياجى هست. البته بايد برود آنجا. اما دانشگاه بايد عالم درست كند. دانشگاه بايد اشخاصى را درست كند كه مملكت خودش را اداره كند از حيث علميت. اداره كند از حيث فرهنگ. نه اينكه غايت آمال اين باشد، يك چيزى دستش بيايد برود توى يك اداره‏اى بنشيند مهمل. كار هم بود، خوب بود. اما كار نيست توى ادارات. يك اداره كه نمى‏تواند اينهمه جمعيت را بپذيرد. جز اين است كه بروند آنجا بودجه مملكت را بيخودى صرف بكنند، خودشان هم مهمل بار بيايند. يك قوه فعاله مهمل بار مى‏آيد و بودجه مملكت را هم از بين مى‏برد. اينها بايد اصلاح بشود ..
14 دى 1358
ضرورت استقلال
ما با تخصص هيچ مخالفتى نداريم و آن چيزى كه ما با آن مخالفيم وابستگى مغزهاى جوانهاى ما ب

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: یک شنبه 14 خرداد 1391برچسب:,
ارسال توسط ali darrudi

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 84
بازدید دیروز : 22
بازدید هفته : 136
بازدید ماه : 233
بازدید کل : 28037
تعداد مطالب : 78
تعداد نظرات : 33
تعداد آنلاین : 1