بنی آدم اعضای یكدیگرند كه در آفرینش ز یك گوهرند
چوع عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
حداقل كاری هم كه همه ما ها میتونیم انجام بدیم ارسال یك پیامك بدون متن به 8115 است.
دوستان عزیزی كه توان مالی خوبی دارن میتونن به شماره حساب 99999 نزد بانك ملت پول واریز كنند.
به گزارش مشرق، در سال روز تخریب قبرستان بقیع و شسکتن قلب هزاران عاشق اهل بیت(ع) بار دیگر این واقعه هولناک تکرار و عرش الهی به لرزه در آمد . قلب جهان اسلام به ویژه تشیع بار دیگر توسط خنجر وهابی های سلفی پاره پاره شد و معروف ترین امام زاده شمال آفریقا و بزرگترین محل تجمع محبین اهل بیت(ع) در کشور لیبی با خاک ، یکسان گردید ولی این فاجعه به این جا ختم نشد و وهابی ها مزار این امام زاده شریف را تخریب و عمل قبیح نبش قبر را انجام داده و به جسد ایشان جسارت های بسیاری روا داشتند
عکس و فیلم و جزییات این تخریب دردناک را در لینک زیر ببنید
تخریب و نبش قبر بزرگترین حرم شیعیان در لیبی +فیلم و تصاویر
برای پی بردن به عمق فاجعه فیلمش را حتما ببنید.
کسب درآمد با سیستم مشارکت در فروش زمین مارکت با چندین سال سابقه حرفه ای و تیم مدیریتی چند لایه زیر نظر دلتاپارس
آیا میدانید هم اکنون تعدادی زیادی از اعضا بالای پنجاه هزار تومان در روز دریافتی دارند؟
آیا میدانید زمین مارکت بزرگترین ارائه دهنده محصولات لوکس و پرطرفدار و با کیفیت مشهورترین کمپانی های جهان میباشد؟کافیست در سیستم عضوء شوید و از طریق فروشگاه اختصاصی خود محصولات سیستم زمین مارکت را مشاهده نمائید
محصولاتی لوکس و پر طرفدار که براحتی درآمد های میلیونی را برای شما به ارمغان خواهد آورد.
کافیست در سیستم ما عضو شوید و شروع به فروش محصولات نمائید جائی برای ریسک نیست در زمین مارکت برای جلب اعتماد شما کاربران عزیز تسویه حساب ها بصورت روزانه انجام خواهد گرفت و تمام موارد(درآمد-سفارشات-لیست واریزی ها-درآمد از زیرمجموعه ها و...) از طریق پنل کاربری شما قابل رهگیری و بررسی میباشد
پادشاه بزرگ یونان، الکساندر، پس از تسخیر کردن
حکومت های پادشاهی بسیار، در حال بازگشت به وطن خود بود.
در بین راه، بیمار شد و به مدت چند ماه بستری گردید. با نزدیک شدن مرگ،
الکساندر دریافت که چقدر پیروزی هایش، سپاه بزرگش، شمشیر تیزش و همه ی ثروتش بی فایده بوده است.
او فرمانده هان ارتش را فرا خواند و گفت:
((من این دنیا را بزودی ترک خواهم کرد. اما سه خواسته دارم. لطفاً، خواسته هایم را حتماً انجام دهید)).
فرمانده هان ارتش درحالی که اشک از گونه هایشان سرازیر شده بود موافقت کردند که از آخرین خواسته های پادشاهشان اطاعت کنند.
الکساندر گفت: ((اولین خواسته ام این است که پزشکان من باید تابوتم را به تنهایی حمل کنند.))
((ثانیاً، وقتی تابوتم دارد به قبر حمل می گردد،
مسیر منتهی به قبرستان باید با طلا، نقره و سنگ های قیمتی که در خزانه داری جمع آوری کرده ام پوشانده شود.
سومین و آخرین خواسته این است که هر دو دستم باید بیرون از تابوت آویزان باشد.))
مردمی که آنجا گرد آمده بودند از خواسته های عجیب پادشاه تعجب کردند.
اما هیچ کس جرأت اعتراض نداشت.
فرمانده ی مورد علاقه الکساندر دستش را بوسید و روی قلب خود گذاشت.
((پادشاها، به شما اطمینان می دهیم که همه ی خواسته هایتان اجرا خواهد شد.
اما بگویید چرا چنین خواسته های عجیبی دارید؟ در پاسخ به این پرسش، الکساندر نفس عمیقی کشید و گفت:
((من می خواهم دنیا را آگاه سازم از سه درسی که تازه یاد گرفته ام. می خواهم پزشکان تابوتم را حمل کنند چرا که مردم بفهمند:
که هیچ دکتری نمی تواند هیچ کس را واقعاً شفا دهد. آن ها ضعیف هستند و نمی توانند انسانی را از چنگال مرگ نجات دهند.
بنابراین، نگذارید مردم فکر کنند زندگی ابدی دارند.
دومین خواسته ی درمورد ریختن طلا، نقره و جواهرات دیگر در مسیر راه به قبرستان،
این پیام را به مردم می رساند که حتی یک خرده طلا هم نمی توانم با خود ببرم. بگذارید مردم بفهمند که دنبال ثروت رفتن اتلاف وقت محض است.
و درباره ی سومین خواسته ام یعنی دستهایم بیرون از تابوت باشد،
می خواهم مردم بدانند که من با دستان خالی به این دنیا آمده ام و با دستان خالی این دنیا را ترک می کنم.))
آخرین گفتار الکساندر:
((بدنم را دفن کنید، هیچ مقبره ای برایم نسازید،
دستانم را بگذارید بیرون باشد تا اینکه دنیا بداند شخصی که چیزهای خیلی زیادی بدست آورد
هیچ چیزی در دستانش نداشت زمانی که داشت از دنیا می رفت.))
منبع : http://farid4.loxblog.ir
رضا ایرانمنش بازیگر سینما، تئاترو تلویزیون گفت: «یک هفتهای از بستری شدن من در منزل میگذرد و متاسفانه شرایط روحی و جسمیام تغییری نمیکند.»
او ادامه داد: «پزشکان تمام تلاش خود را برای درمان و بهبودی من کردهاند و من از آنها سپاسگذارم.»
ایرانمنش در ادامه گفت: «قبل از اوج گیری مجدد بیماریام، در یک تله فیلم کوتاه به ایفای نقش پرداختم ولی اکنون در وضعیت بسیار بدی بسر میبرم.»
این بازیگر تلویزیون ادامه داد: «برای مجروحان جنگی و شیمیایی درمان خاصی وجود ندارد و صبر پیشه کردن و منتظر مصلحت پروردگار ماندن بهترین کار است.»
او در آخر گفت: «امیدوارم با دعای خیر مردم وضعیت من روز به روز بهتر شود.»
منبع : http://veyq.ir
رضا ایرانمنش بازیگر سینما، تئاترو تلویزیون گفت: «یک هفتهای از بستری شدن من در منزل میگذرد و متاسفانه شرایط روحی و جسمیام تغییری نمیکند.»
او ادامه داد: «پزشکان تمام تلاش خود را برای درمان و بهبودی من کردهاند و من از آنها سپاسگذارم.»
ایرانمنش در ادامه گفت: «قبل از اوج گیری مجدد بیماریام، در یک تله فیلم کوتاه به ایفای نقش پرداختم ولی اکنون در وضعیت بسیار بدی بسر میبرم.»
این بازیگر تلویزیون ادامه داد: «برای مجروحان جنگی و شیمیایی درمان خاصی وجود ندارد و صبر پیشه کردن و منتظر مصلحت پروردگار ماندن بهترین کار است.»
او در آخر گفت: «امیدوارم با دعای خیر مردم وضعیت من روز به روز بهتر شود.»
پادشاه بزرگ یونان، الکساندر، پس از تسخیر کردن
حکومت های پادشاهی بسیار، در حال بازگشت به وطن خود بود.
در بین راه، بیمار شد و به مدت چند ماه بستری گردید. با نزدیک شدن مرگ،
الکساندر دریافت که چقدر پیروزی هایش، سپاه بزرگش، شمشیر تیزش و همه ی ثروتش بی فایده بوده است.
او فرمانده هان ارتش را فرا خواند و گفت:
((من این دنیا را بزودی ترک خواهم کرد. اما سه خواسته دارم. لطفاً، خواسته هایم را حتماً انجام دهید)).
فرمانده هان ارتش درحالی که اشک از گونه هایشان سرازیر شده بود موافقت کردند که از آخرین خواسته های پادشاهشان اطاعت کنند.
الکساندر گفت: ((اولین خواسته ام این است که پزشکان من باید تابوتم را به تنهایی حمل کنند.))
((ثانیاً، وقتی تابوتم دارد به قبر حمل می گردد،
مسیر منتهی به قبرستان باید با طلا، نقره و سنگ های قیمتی که در خزانه داری جمع آوری کرده ام پوشانده شود.
سومین و آخرین خواسته این است که هر دو دستم باید بیرون از تابوت آویزان باشد.))
مردمی که آنجا گرد آمده بودند از خواسته های عجیب پادشاه تعجب کردند.
اما هیچ کس جرأت اعتراض نداشت.
فرمانده ی مورد علاقه الکساندر دستش را بوسید و روی قلب خود گذاشت.
((پادشاها، به شما اطمینان می دهیم که همه ی خواسته هایتان اجرا خواهد شد.
اما بگویید چرا چنین خواسته های عجیبی دارید؟ در پاسخ به این پرسش، الکساندر نفس عمیقی کشید و گفت:
((من می خواهم دنیا را آگاه سازم از سه درسی که تازه یاد گرفته ام. می خواهم پزشکان تابوتم را حمل کنند چرا که مردم بفهمند:
که هیچ دکتری نمی تواند هیچ کس را واقعاً شفا دهد. آن ها ضعیف هستند و نمی توانند انسانی را از چنگال مرگ نجات دهند.
بنابراین، نگذارید مردم فکر کنند زندگی ابدی دارند.
دومین خواسته ی درمورد ریختن طلا، نقره و جواهرات دیگر در مسیر راه به قبرستان،
این پیام را به مردم می رساند که حتی یک خرده طلا هم نمی توانم با خود ببرم. بگذارید مردم بفهمند که دنبال ثروت رفتن اتلاف وقت محض است.
و درباره ی سومین خواسته ام یعنی دستهایم بیرون از تابوت باشد،
می خواهم مردم بدانند که من با دستان خالی به این دنیا آمده ام و با دستان خالی این دنیا را ترک می کنم.))
آخرین گفتار الکساندر:
((بدنم را دفن کنید، هیچ مقبره ای برایم نسازید،
دستانم را بگذارید بیرون باشد تا اینکه دنیا بداند شخصی که چیزهای خیلی زیادی بدست آورد
هیچ چیزی در دستانش نداشت زمانی که داشت از دنیا می رفت.))
منبع : http://farid4.loxblog.ir
به گزارش مشرق، در سال روز تخریب قبرستان بقیع و شسکتن قلب هزاران عاشق اهل بیت(ع) بار دیگر این واقعه هولناک تکرار و عرش الهی به لرزه در آمد . قلب جهان اسلام به ویژه تشیع بار دیگر توسط خنجر وهابی های سلفی پاره پاره شد و معروف ترین امام زاده شمال آفریقا و بزرگترین محل تجمع محبین اهل بیت(ع) در کشور لیبی با خاک ، یکسان گردید ولی این فاجعه به این جا ختم نشد و وهابی ها مزار این امام زاده شریف را تخریب و عمل قبیح نبش قبر را انجام داده و به جسد ایشان جسارت های بسیاری روا داشتند
عکس و فیلم و جزییات این تخریب دردناک را در لینک زیر ببنید
تخریب و نبش قبر بزرگترین حرم شیعیان در لیبی +فیلم و تصاویر
برای پی بردن به عمق فاجعه فیلمش را حتما ببنید.
اینها تصاویری هستند که به شما کمک می کند که ایمانتان و احساس نوع دوستانه تان را بازیابی کنید
اگر شما زبان قدردانی و تشکر را یاد نگیرید، هرگز توانایی شاد صحبت کردن ( وشاد بودن) را نخواهید داشت
این تصاویر لذت بخش را تا اخرش با کمی حوصله ببنید
وعده غذایی رایگان برای افراد بی خانمان هر جمعه ساعت 3 الی 5 بعد از ظهر
.
.
.